یاد آن روزی که راه عاشقی هموار بود
شاخه های مهربانی پرگل و پر بار بود
کوچه های نمزده سرمست باران بهار
سهم من از باتو بودن ها نه کم ، بسیار بود
وعده گاه ما میان دشتهای دلهره
دست تو در دست سردم شرجی و تبدار بود
بوسه گاهت روبه رویم درمیان آینه
بهترین تصویر پرتکرار و استمرار بود
یاد باد آن روزگاران بدون بازگشت
گرچه بعد از تو رفیق و همدمم دیوار بود
از تو هم گاهی به گوش من خبرها می رسید
همدم روز و شبت تنهایی و سیگار بود